چکامه های جاوید خاطر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 همسر و فرزندان جاوید خاطر To my angels in Rome   / JAWED KHATER




تاریخ : دوشنبه 95/6/8 | 10:52 صبح | نویسنده : jawed-khater | نظر

خاطرات تنهایی جاوید خاطر




تاریخ : دوشنبه 95/6/8 | 10:49 صبح | نویسنده : jawed-khater | نظر

در زمستان سرد کابل دیده به جهان گشودم  پدرم میگوید برف مى بارید و سالهاى 1345 هجری خورشیدی  که مصادف میشود به سال 1967 میلادى  مرا از زایشگاهى کابل به خانه آوردند .  پدرم مرد اندیشه و قلم است  نام بسیار زیبایى را برایم انتخاب نموده


در زمستان سرد کابل دیده به جهان گشودم

پدرم میگوید برف مى بارید و سالهاى 1345 هجری خورشیدی


که مصادف میشود به سال 1967 میلادى

مرا از زایشگاهى کابل به خانه آوردند .

پدرم مرد اندیشه و قلم است

نام بسیار زیبایى را برایم انتخاب نموده " احمد جاوید البُرز" و

من امروز تنها به جاوید اتکا نموده ام

در دوران کودکى از بس شوخ و شیطان بودم

همسایه ها از شوخى و شیطنتم روز نداشتند

یکى از روزهاى نو بهار همسایه ما تمام حویلى خود را

گُل کارى کرده بودند

و هر طرف نهالى گک هاى را   در زمین  غرس نموده بودند

وقتى من آنجا رسیدم دیگر آن گُل و گُل بته و نهالى ها

بزودترین فرصت برباد شدند !!

چند لحظه بعد خانم همسایه که زن نهایت مهربان

و شیرین زبان بود به خانه ما وارد شد

و بعد از  سلام علیک به مادرم گفت:

"زیبا جان اى بچى آتشپرچه  نه بما گُل ماند و نه گُل بته" !!

با خمچه ( شاخچه )  درخت زردآلو چنان در خدمتم رسیدند

که تا امروز گوشه نشینى اختیار نموده ام !

در گوشه نشینى سر و کارم با کتابهاى

اطفال و مجله هاى چون "انیس اطفال" بود

و آهسته آهسته به خواندن کتاب علاقه مند شدم

ناول هاى پولیسى را دوست داشتم

از کتابهاى "جک لندن" ترجمه "جواد فاضل "خوشم مى آمد

هنوز به کتابهاى شعر و ادب آشنا نشده بودم

که از جور مصیبت هاى وارده بر سرزمین آبایى ام افغانستان

با پدر و مادرم مجبور به فرار از خانه و کاشانه

خویش وتن دادن به هجرت و بیوطنى کردم.

در کشور هند جوان شدم .

دور از محیط نوشتن و خواندن فارسى

و پشتو و همه دروس

را بزبان انگیسى فرا گرفتم .

امروز در کشور کانادا با همسرم و دو فرزندانم

هر یک سلاله جان خاطر و مشعل شراره خاطر بسر میبرم

ولى قلبم هنوز در زادگاهم همانا افغانستان عزیز میباشد.

اولین سروده ام را در سن سیزده سالگى در هند بود:



آن کیست که در خوابم و در بیدارى ام

همچون نسیم صبح ز روحم گذر کند

قلبم اسیر خویش به روانم اثر کند

خواند بگوش من قصه ء یاد رفته را

آن قصه هاى خطه ء برباد رفته را

خواند بگوشم و همگى باز سر کند

از نام کشورم او مرا با خبر کند !

آن کیست که در خوابم و در بیدارى ام .

و از آنجا این شور ها بدلم جوانه زدند.



با ارادت

جاوید خاطر

مخلص شما




تاریخ : یکشنبه 95/3/23 | 12:19 عصر | نویسنده : jawed-khater | نظر

ساغر چشم عنوان شعر از جاوید خاطر




تاریخ : دوشنبه 95/3/17 | 10:2 صبح | نویسنده : jawed-khater | نظر

سنگ مزار عنوان شعر از جاوید خاطر




تاریخ : دوشنبه 95/3/17 | 9:59 صبح | نویسنده : jawed-khater | نظر

اشعار و ابیات ناب از محترم جاوید جاوید خاطر




تاریخ : یکشنبه 95/3/2 | 2:0 عصر | نویسنده : jawed-khater | نظر

روز مادر به همه مادران جهان

بخصوص به مادرم و خاله هاى نازم

خوشوى مهربانم همسر همسفرم و

خواهران نازنینم مبارک

روز مادر به همه مادران جهان بلخصوص به مادرم و خاله هاى نازم خوشوى مهربانم همسر همسفرم و خواهران نازنینم مبارک




تاریخ : یکشنبه 95/2/26 | 10:4 صبح | نویسنده : jawed-khater | نظر

دعاى تانرا دریغ مدارید

دیشب باز در خواب دیدم مادرم !

دیشب باز در خواب دیدم مادرم




تاریخ : یکشنبه 95/2/26 | 9:58 صبح | نویسنده : jawed-khater | نظر

بـــــاز کابل در گـــرفت در شعله هاى انتحار  دشمن دیرین هنـــــــوز هم صلح دارى انتظار؟؟  صلح یعنى تسلیــــــم دشمن شـدن زبون شدن  صلح یعنى تیـــر شدن از نام و ننگ و افتخار  صلح یعنى ما قبول کردیم دشمن بر حق است  صلح یعنى حق او بود انتحــــار و انفجار !!!!  ------------------  من دیگر به صلح عقیده ندارم صد سال دیگر باید جنگید چون حق با ماست !


بـــــاز کابل در گـــرفت در شعله هاى انتحار

دشمن دیرین هنـــــــوز هم صلح دارى انتظار؟؟

صلح یعنى تسلیــــــم دشمن شـدن زبون شدن

صلح یعنى تیـــر شدن از نام و ننگ و افتخار

صلح یعنى ما قبول کردیم دشمن بر حق است

صلح یعنى حق او بود انتحــــار و انفجار !!!!

------------------

من دیگر به صلح عقیده ندارم صد سال دیگر باید جنگید چون حق با ماست !




تاریخ : جمعه 95/2/10 | 7:49 عصر | نویسنده : jawed-khater | نظر

افغان زمین

میسرایم قصــــه و غمنــــامه افغان زمین

مـــــردم دنیـــــا را از درد آگـــــــــاه میکنم

از جفـــا و ظُلْـــم دژخیمان روز افزون دهر

در سراى و کوچه و بـــــازار غوغا میکنم

مینویسم قصه اى طالب و هر بى دین را

تا توانــــم میــرسد بار بار افشا میکنم !

-------------------

جاوید خاطر




تاریخ : سه شنبه 95/2/7 | 7:1 عصر | نویسنده : jawed-khater | نظر

  • paper | راه بلاگ | تک تاز بلاگ